Sunday, December 30, 2007

هديه ات را مي پذيرم، بهشت از آن تو

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
ناخلف باشم اگر من به جويي نفروشم

5 comments:

Anonymous said...

به یک جو و یک نخ سیگار می خرم

Anonymous said...

من فروختم به هيچي:))

Black Jazz Britain said...

آه ای شیطان! ای ناخدای من
آن جو و آبجو و سیگار هم از آن تو
ما هیچ از تو تمنا نداریم جز خود تو
بهشت و دوزخ و برزخ ما نیست جز تو
اول تویی و آخر تویی
باطن تویی و ظاهر تویی
ای ناخدا، ناخدای من

Anonymous said...

چرا ديگه نمي نويسي يا خيلي كوتاه مي نويسي؟؟
بينيويس مرد جوان...بينيويس تورو خدا

Anonymous said...

هم بينيويس لطفاً هم نوش نوشته هات زياد كن:D:D:D:*