Monday, September 29, 2008

Triple Fall


پنج انگشت خشک پاییزی، گرچه از شاخه اش به زیر افتاد

شاد رقصد ز هر نسیمی خرد، می زند بانگ هر چه بادا باد

بی تقاوت به انزوای خزان، خشک و خش خش کنان و رو به فناست

لیک خندد به شادمانی خویش، که امیدش به سبزی فرداست

پنج انگشت خویش خم کرده، به تمنای بارش فردا

شاد نوشد ز جام بی رنگی، و ندارد به دل غم دنیا

No comments: